قلب انسان یکی از ارگانهای حیاتی بدن است که به طور مداوم خون را به سرتاسر بدن پمپاژ میکند. این پمپاژ خون برای تامین اکسیژن و مواد مغذی به تمام سلولهای بدن ضروری است. عملکرد قلب با یک سیستم الکتریکی دقیق کنترل میشود که ضربان قلب را تنظیم میکند. این سیگنالهای الکتریکی از گره سینوسی (SA Node) که در دهلیز راست قلب قرار دارد، شروع میشوند و به تمام بخشهای قلب منتقل میگردند. گره سینوسی به عنوان ضربانساز طبیعی قلب شناخته میشود و تعیینکننده ریتم طبیعی و منظم قلب است.
فهرست مطالب
Toggleدر یک قلب سالم، سیگنالهای الکتریکی بهصورت هماهنگ از گره سینوسی به دهلیزها و سپس به بطنها منتقل میشوند و باعث میشوند که دهلیزها و بطنها به نوبت منقبض شوند. این انقباضها خون را به خارج از قلب پمپاژ کرده و به تمام نقاط بدن ارسال میکنند. تعداد ضربانهای قلب در حالت استراحت معمولاً بین 60 تا 100 ضربه در دقیقه است که به این حالت ریتم سینوسی گفته میشود. این ریتم طبیعی و هماهنگ ضربان قلب برای حفظ عملکرد سالم بدن ضروری است.
اگر این سیستم الکتریکی دچار اختلال شود، میتواند به بروز مشکلاتی مانند آریتمیهای قلبی منجر شود. یکی از این آریتمیها فیبریلاسیون دهلیزی است، که در آن سیگنالهای الکتریکی نامنظم باعث ضربانهای نامنظم و سریع در دهلیزهای قلب میشوند. این وضعیت میتواند منجر به کاهش کارایی قلب در پمپاژ خون و بروز علائمی مانند تپش قلب، خستگی، و سرگیجه شود. درک عملکرد طبیعی قلب به ما کمک میکند تا بفهمیم چه عواملی میتوانند منجر به اختلالات قلبی مانند فیبریلاسیون دهلیزی شوند.
فیبریلاسیون دهلیزی AFib از جمله بیماریهای قلبی است که تاریخچهای طولانی دارد. اگرچه اولین گزارشهای رسمی درباره این بیماری به اواخر قرن نوزدهم بازمیگردد، شواهد نشان میدهد که مشکلات مرتبط با ضربان نامنظم قلب از دیرباز شناخته شده بود، اما روشهای دقیق تشخیص آن وجود نداشت. با پیشرفتهای علمی و پزشکی، شناخت و درک بهتری از این بیماری حاصل شد.
در دهه 1900 میلادی، دانشمندان و پزشکان شروع به درک بهتر سیستم الکتریکی قلب و نقش آن در کنترل ریتم قلب کردند. ویلم آینتهوون، فیزیولوژیست هلندی، با اختراع الکتروکاردیوگرام (ECG) در سال 1903، گامی بزرگ در تشخیص آریتمیها از جمله فیبریلاسیون دهلیزی برداشت. ECG امکان ثبت سیگنالهای الکتریکی قلب را فراهم کرد و این امر به پزشکان کمک کرد تا اختلالات ریتمی قلبی را بهطور دقیق شناسایی کنند.
در اواسط قرن بیستم، دانشمندان توانستند ارتباط میان فیبریلاسیون دهلیزی و خطرات مرتبط با آن، مانند سکته مغزی، را کشف کنند. این درک جدید باعث شد تا پزشکان بر اهمیت تشخیص و درمان بهموقع این بیماری تاکید بیشتری کنند. در سالهای پس از آن، با پیشرفت داروها و روشهای درمانی مانند وارفارین (رقیقکننده خون)، خطرات مرتبط با لختههای خونی و سکته مغزی کاهش یافت.
در دهههای اخیر، با پیشرفت در تکنولوژیهای تشخیصی و درمانی، از جمله ابلیشن و استفاده از دستگاههای مانیتورینگ قلبی، مدیریت فیبریلاسیون دهلیزی بهبود یافته است. امروزه، با توجه به تحقیقات گسترده، فیبریلاسیون دهلیزی به عنوان یکی از شایعترین آریتمیهای قلبی شناخته میشود و پزشکان میتوانند آن را به خوبی تشخیص داده و درمان کنند.
فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) بهطور کلی به سه نوع اصلی تقسیم میشود: موقت (پاراکسیسمال)، مداوم (پرسیتنت)، و دائمی (پرمَننت). هر یک از این انواع ویژگیهای خاصی دارند و بر اساس شدت، مدت زمان و نحوه واکنش قلب به درمان تقسیمبندی میشوند. درک این تفاوتها به پزشکان و بیماران کمک میکند تا برنامه درمانی مناسب را انتخاب کنند.
در نوع Paroxysmal، فیبریلاسیون دهلیزی به طور ناگهانی شروع میشود و ممکن است خودبهخود متوقف شود. این اپیزودها معمولاً کمتر از 48 ساعت طول میکشند، اما میتوانند تا هفت روز نیز ادامه داشته باشند. بیماران مبتلا به AFib موقت ممکن است در بین اپیزودها هیچ علامتی نداشته باشند، اما وقتی که ضربان قلب نامنظم شروع میشود، علائمی مانند تپش قلب، خستگی و تنگی نفس را تجربه میکنند. در برخی موارد، پزشکان ممکن است برای بازگرداندن ریتم قلب به حالت طبیعی از داروهای ضدآریتمی یا روشهای کاردیورژن استفاده کنند.
در نوع Persistent، ریتم نامنظم قلب بهطور مداوم ادامه دارد و معمولاً بیش از هفت روز طول میکشد. در بیشتر موارد، این نوع AFib خودبهخود متوقف نمیشود و نیاز به مداخله پزشکی دارد. درمانهای رایج شامل کاردیورژن (استفاده از شوک الکتریکی) یا ابلیشن (از بین بردن بافتهای مسئول سیگنالهای غیرطبیعی) هستند. این نوع AFib ممکن است بدون درمان به AFib دائمی تبدیل شود.
در نوع permanent، ضربان قلب دائماً نامنظم باقی میماند و تلاشهای پزشکی برای بازگرداندن ریتم طبیعی قلب موفقیتآمیز نیست. در این حالت، پزشکان معمولاً تلاش میکنند تا علائم را مدیریت کرده و از عوارضی مانند لختههای خونی و سکته مغزی جلوگیری کنند. بیماران مبتلا به AFib دائمی به طور معمول نیاز به درمان دارویی طولانیمدت دارند و تغییرات سبک زندگی نیز بخشی از برنامه مدیریت بیماری میباشد.
شناخت این انواع مختلف به بیماران و پزشکان کمک میکند تا درمان مناسبی را انتخاب کرده و برنامههای مراقبتی مناسب برای هر بیمار تدوین کنند.
ژنتیک میتواند نقش مهمی در بروز فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) داشته باشد، اگرچه این عامل تنها یکی از چندین فاکتور مؤثر در بروز این بیماری است. تحقیقات نشان داده است که افرادی که سابقه خانوادگی AFib دارند، بیشتر در معرض خطر ابتلا به این بیماری قرار دارند. مطالعات ژنتیکی بر روی خانوادههایی که تعداد زیادی از اعضای آنها به AFib مبتلا هستند، وجود برخی جهشهای ژنتیکی را نشان دادهاند که ممکن است به تغییرات در ساختار و عملکرد سیستم الکتریکی قلب منجر شود.
یکی از ژنهای مهم که در بروز فیبریلاسیون دهلیزی AFib شناسایی شده است، ژن KCNA5 است که در تولید پروتئینهای دخیل در کانالهای یونی قلب نقش دارد. این کانالهای یونی وظیفه تنظیم جریان یونهای پتاسیم و کلسیم در سلولهای قلب را بر عهده دارند و در حفظ ریتم طبیعی قلب حیاتی هستند. هرگونه اختلال در این کانالها میتواند به بروز آریتمیها از جمله AFib منجر شود.
علاوه بر این، ژنهای دیگری مانند SCN5A که در تولید کانالهای سدیمی نقش دارند نیز با فیبریلاسیون دهلیزی AFib مرتبط هستند. این جهشهای ژنتیکی میتوانند منجر به تغییر در فعالیت الکتریکی قلب و در نتیجه به بروز آریتمی شوند. با این حال، ژنتیک تنها یک بخش از معادله است و عوامل محیطی و سبک زندگی نیز نقش قابل توجهی در بروز AFib دارند.
مهم است توجه داشته باشیم که حتی اگر فردی با ژنهای مرتبط با AFib متولد شود، این به معنای قطعیت بروز بیماری نیست. عوامل دیگری مانند فشار خون بالا، چاقی، و استفاده از الکل میتوانند احتمال بروز فیبریلاسیون دهلیزی را در افراد مستعد افزایش دهند. بنابراین، شناسایی نقش ژنتیک میتواند به پیشگیری و درمان بهموقع کمک کند، اما کنترل عوامل محیطی نیز برای مدیریت این بیماری حیاتی است.
استرس و فشارهای روانی نقش مهمی در ایجاد و تشدید بیماریهای قلبی از جمله فیبریلاسیون دهلیزی AFib دارند. استرس مزمن و اضطراب میتواند با تاثیر بر سیستم عصبی خودمختار، به تغییرات در ضربان قلب منجر شود. این تغییرات میتوانند باعث بینظمی در سیگنالهای الکتریکی قلب شده و حملات فیبریلاسیون دهلیزی را تحریک کنند. بیمارانی که از استرس یا اضطراب مزمن رنج میبرند، اغلب گزارش میدهند که علائم فیبریلاسیون دهلیزی AFib آنها در دورههای فشار روانی افزایش مییابد.
فشارهای روانی نه تنها میتوانند مستقیماً باعث تشدید علائم فیبریلاسیون دهلیزی شوند، بلکه به طور غیرمستقیم نیز میتوانند با ایجاد تغییرات در رفتارها و عادات زندگی به بیماری آسیب برسانند. به عنوان مثال، افراد تحت استرس ممکن است به مصرف بیش از حد کافئین، الکل، یا سیگار روی آورند که همگی میتوانند محرکهای قوی برای شروع حملات فیبریلاسیون دهلیزی AFib باشند. علاوه بر این، استرس میتواند کیفیت خواب را کاهش دهد و بیخوابی مزمن به عنوان یک عامل خطر برای بروز آریتمیهای قلبی شناخته شده است.
برای کاهش تأثیر استرس بر فیبریلاسیون دهلیزی، بسیاری از پزشکان توصیه میکنند بیماران از تکنیکهای مدیریت استرس مانند یوگا، مدیتیشن، تنفس عمیق، و تمرینات آرامسازی استفاده کنند. این تکنیکها میتوانند به تنظیم سیستم عصبی خودمختار و کاهش واکنشهای ناگهانی بدن به استرس کمک کنند. علاوه بر این، برخی مطالعات نشان دادهاند که درمان شناختی-رفتاری (CBT) برای کاهش اضطراب و استرس میتواند به کاهش تعداد و شدت حملات فیبریلاسیون دهلیزی AFib کمک کند.
بهطور کلی، مدیریت استرس و اضطراب به عنوان بخشی از درمان فیبریلاسیون دهلیزی بسیار مهم است. از طریق تغییرات در سبک زندگی و تکنیکهای کاهش استرس، بیماران میتوانند کنترل بهتری بر علائم خود داشته باشند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) نه تنها روی قلب تاثیر میگذارد، بلکه میتواند بر سایر ارگانهای بدن نیز تاثیرات منفی داشته باشد. عملکرد نامنظم قلب و کاهش کارایی پمپاژ خون میتواند موجب ایجاد مشکلات در گردش خون و اکسیژنرسانی به سایر اندامها شود که در نهایت منجر به اختلال در عملکرد آنها خواهد شد.
یکی از مهمترین خطرات مرتبط با فیبریلاسیون دهلیزی AFib، خطر بالای سکته مغزی است. هنگامی که قلب به صورت نامنظم میتپد، خون به درستی از دهلیزها به بطنها پمپاژ نمیشود. این وضعیت میتواند منجر به ایجاد لختههای خونی در قلب شود. اگر این لختهها به سمت مغز حرکت کنند، ممکن است باعث انسداد عروق مغزی و در نتیجه سکته مغزی شوند. مطالعات نشان داده است که افراد مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی AFib پنج برابر بیشتر از سایر افراد در معرض خطر سکته مغزی قرار دارند.
فیبریلاسیون دهلیزی همچنین میتواند بر عملکرد کلیهها تاثیر بگذارد. کاهش پمپاژ خون از قلب باعث کاهش خونرسانی به کلیهها میشود که ممکن است به مرور زمان به نارسایی کلیه منجر شود. کلیهها برای فیلتر کردن خون و دفع مواد زائد نیاز به جریان خون مناسب دارند، و هرگونه اختلال در این فرآیند میتواند بر سلامت کلی بدن تاثیر بگذارد.
در موارد پیشرفتهتر، فیبریلاسیون دهلیزی میتواند باعث نارسایی قلبی شود. در این شرایط، قلب نمیتواند بهطور موثر خون را به ریهها و سایر ارگانها پمپاژ کند که منجر به تجمع مایعات در ریهها و ایجاد مشکلات تنفسی میشود. این وضعیت، معروف به ادم ریوی، میتواند علائمی مانند تنگی نفس و سرفه ایجاد کند و نیاز به مداخله فوری پزشکی دارد.
کاهش جریان خون به کبد نیز میتواند عملکرد این اندام را تحت تأثیر قرار دهد. نارسایی قلبی که ممکن است در نتیجه AFib ایجاد شود، میتواند به نارسایی کبدی منجر شود.
بنابراین، AFib نه تنها بر قلب، بلکه بر سلامت کلی بدن و عملکرد چندین ارگان حیاتی تأثیر میگذارد. مدیریت مناسب و درمان به موقع میتواند از این عوارض جلوگیری کند و کیفیت زندگی بیماران را بهبود بخشد.
در سالهای اخیر، پیشرفتهای چشمگیری در فناوریهای پزشکی رخ داده است که به پزشکان کمک میکند تا فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) را سریعتر و دقیقتر تشخیص دهند. این پیشرفتها نه تنها روشهای تشخیصی سنتی مانند الکتروکاردیوگرام (ECG) را بهبود دادهاند، بلکه ابزارها و دستگاههای جدیدی نیز توسعه یافتهاند که توانایی پایش مستمر ریتم قلب و تشخیص نامنظمیها را دارند.
دستگاههای پوشیدنی مانند ساعتهای هوشمند و دستبندهای سلامت که توانایی ثبت ریتم قلب را دارند، به یکی از ابزارهای محبوب برای تشخیص زودهنگام AFib تبدیل شدهاند. برخی از این دستگاهها، مانند اپل واچ، قابلیت انجام ECG در لحظه را دارند و به کاربر اجازه میدهند که اگر دچار علائم مشکوک شدند، بلافاصله ضربان قلب خود را ثبت کنند. دادههای جمعآوریشده از این دستگاهها میتواند به پزشکان در تشخیص اولیه و بهبود مدیریت بیمار کمک کند. این تکنولوژیها به بیماران این امکان را میدهند که بدون نیاز به مراجعه به بیمارستان، وضعیت قلب خود را به صورت پیوسته پایش کنند.
مانیتور هولتر یکی از ابزارهای سنتی برای ثبت ریتم قلب در طول 24 تا 48 ساعت است. با این حال، در مواردی که فیبریلاسیون دهلیزی AFib بهصورت دورهای و ناپیوسته رخ میدهد، ثبتکنندههای طولانیمدت مانند مانیتورهای رویداد (Event Monitors) و مانیتورهای کاشتنی (Implantable Loop Recorders) طراحی شدهاند. این دستگاهها میتوانند به مدت چندین ماه یا حتی سالها ریتم قلب را پایش کرده و هرگونه نامنظمی را ثبت کنند.
پیشرفتهای جدید در هوش مصنوعی (AI) و تحلیل دادهها به پزشکان این امکان را داده است که با بررسی دادههای جمعآوریشده از مانیتورها و دستگاههای پوشیدنی، تشخیصهای دقیقتری داشته باشند. الگوریتمهای هوش مصنوعی قادر به تشخیص الگوهای نامنظم در ریتم قلب هستند که ممکن است به صورت دستی از دید پزشکان پنهان بماند. این تکنولوژیها بهخصوص در تشخیص زودهنگام و پیشبینی احتمال وقوع اپیزودهای AFib بسیار مؤثر هستند.
فناوریهای نوین در تشخیص فیبریلاسیون دهلیزی نه تنها فرآیند تشخیص را تسریع کردهاند، بلکه به بیماران و پزشکان این امکان را دادهاند که این بیماری را به صورت دقیقتری مدیریت کنند و از عوارض جدی آن جلوگیری کنند.
رژیم غذایی سالم و متعادل میتواند نقشی کلیدی در مدیریت فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) داشته باشد. تغذیه مناسب نه تنها به حفظ سلامت قلب کمک میکند، بلکه میتواند به کنترل فشار خون، کاهش التهاب، و کاهش خطرات مرتبط با AFib مانند سکته مغزی و نارسایی قلبی نیز کمک کند. در این بخش، به بررسی عناصر کلیدی رژیم غذایی که برای بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی مفید هستند میپردازیم.
یکی از مهمترین تغییرات در رژیم غذایی برای بیماران مبتلا به AFib، کاهش مصرف نمک است. نمک زیاد میتواند فشار خون را افزایش دهد، که یکی از عوامل اصلی بروز و تشدید فیبریلاسیون دهلیزی است. رژیمهای کمنمک مانند رژیم DASH برای کاهش فشار خون و کاهش خطر ابتلا به آریتمیهای قلبی توصیه میشود.
مصرف میوهها و سبزیجات تازه غنی از آنتیاکسیدانها و فیبر میتواند به بهبود سلامت قلب کمک کند. مواد غذایی غنی از پتاسیم مانند موز و سبزیجات برگدار میتوانند به تنظیم فشار خون و بهبود عملکرد قلب کمک کنند. همچنین، مصرف فیبر غذایی میتواند به کاهش کلسترول بد (LDL) و در نتیجه به کاهش خطر بیماریهای قلبی مرتبط با AFib منجر شود.
چربیهای اشباع و چربیهای ترانس میتوانند باعث افزایش سطح کلسترول خون و ایجاد پلاکهای چربی در رگها شوند که منجر به بیماریهای قلبی و تشدید AFib میشوند. جایگزینی این چربیها با چربیهای مفید مانند اسیدهای چرب امگا-3 که در ماهیهای چرب (مانند سالمون و تن) و آجیل یافت میشوند، میتواند التهاب قلب را کاهش داده و به بهبود عملکرد قلب کمک کند.
کافئین و الکل از جمله موادی هستند که میتوانند به تشدید علائم AFib منجر شوند. بیماران مبتلا به فیبریلاسیون دهلیزی باید مصرف این مواد را محدود کنند یا از آنها پرهیز کنند، زیرا ممکن است باعث ضربان قلب نامنظم یا افزایش فشار خون شوند.
یک رژیم غذایی مناسب، همراه با مدیریت دارویی و تغییرات سبک زندگی، میتواند به کنترل فیبریلاسیون دهلیزی و بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کند.
مدیریت فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) به مراقبتهای مداوم و پیگیریهای منظم نیاز دارد. حتی پس از درمان موفقیتآمیز با داروها یا روشهای غیر دارویی مانند ابلیشن یا کاردیورژن، بیماران باید به طور منظم توسط پزشک خود پیگیری شوند تا از بازگشت بیماری یا بروز عوارض جلوگیری شود. پایش مداوم یکی از اصلیترین راههای اطمینان از کنترل بیماری و حفظ سلامت قلب است.
پس از درمان، بهویژه در بیمارانی که تحت ابلیشن یا کاردیورژن قرار گرفتهاند، پزشکان معمولاً نیاز به مانیتورینگ منظم ریتم قلب دارند. مانیتورهای هولتر یا حتی دستگاههای پوشیدنی مدرن میتوانند به بیماران کمک کنند تا تغییرات ریتم قلب خود را پایش کنند و در صورت وقوع هرگونه ضربان نامنظم، به سرعت پزشک را مطلع سازند. این پایش به ویژه در هفتهها و ماههای اول پس از درمان ضروری است، زیرا خطر بازگشت فیبریلاسیون دهلیزی در این دوره بالاتر است.
برای بیمارانی که از داروهای ضدانعقاد خون مانند وارفارین یا داروهای جدیدتر مانند ریواروکسابان استفاده میکنند، پایش مداوم سطح PT/INR ضروری است. این آزمایشها به پزشک و بیمار کمک میکند تا مطمئن شوند که دوز دارو مناسب است و خطر لختههای خونی یا خونریزی بیش از حد کاهش یافته است. بیماران باید طبق برنامهریزی پزشک خود، این آزمایشها را بهطور منظم انجام دهند.
پیگیری منظم شامل توصیههای مداوم در مورد تغییرات سبک زندگی است. تغذیه سالم، ورزش منظم، کنترل استرس، و پرهیز از مصرف الکل و دخانیات از جمله اقداماتی هستند که باید بهطور مداوم رعایت شوند تا از بازگشت AFib جلوگیری شود. پزشکان ممکن است تغییرات سبک زندگی و داروها را با توجه به نتایج پایش و معاینات دورهای تنظیم کنند.
بهطور کلی، مراقبت و پیگیریهای مداوم پس از درمان نقش مهمی در موفقیت مدیریت بلندمدت فیبریلاسیون دهلیزی دارد و میتواند به بهبود کیفیت زندگی بیماران و پیشگیری از عوارض جدی کمک کند.
زندگی با فیبریلاسیون دهلیزی (AFib) میتواند چالشهایی را در زندگی روزمره به همراه داشته باشد. این چالشها ممکن است بر فعالیتهای فیزیکی، تعاملات اجتماعی، و حتی سلامت روان بیماران تأثیر بگذارد. با این حال، مدیریت صحیح بیماری و ایجاد تغییرات در سبک زندگی میتواند به بیماران کمک کند تا با این چالشها کنار بیایند و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
یکی از چالشهای اصلی برای بیماران مبتلا به AFib، محدودیت در انجام فعالیتهای فیزیکی است. در حالی که ورزش منظم میتواند به بهبود سلامت قلب کمک کند، بیماران باید از انجام فعالیتهای سنگین یا ناگهانی که ممکن است ضربان قلب را نامنظم کنند، پرهیز کنند. ورزشهای ملایم مانند پیادهروی، یوگا، و شنا اغلب به بیماران توصیه میشود. بیماران باید هرگونه تغییر در برنامه ورزشی خود را با پزشک در میان بگذارند تا از ایمنی آن اطمینان حاصل کنند.
فیبریلاسیون دهلیزی میتواند باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در بیماران شود، به خصوص زمانی که حملات ناگهانی و غیرقابل پیشبینی باشند. این نگرانیها میتوانند بر سلامت روانی بیماران تأثیر منفی بگذارند. مدیریت استرس از طریق تکنیکهای آرامسازی مانند مدیتیشن، تمرینات تنفسی، و مشاوره روانشناسی میتواند به بیماران کمک کند تا با استرسهای ناشی از بیماری خود کنار بیایند و احساس آرامش بیشتری در زندگی روزمره داشته باشند.
بیماران مبتلا به AFib ممکن است به دلیل محدودیتهای جسمی و نگرانیهای مرتبط با حملات ناگهانی، در تعاملات اجتماعی یا کار خود احساس محدودیت کنند. برخی بیماران به دلیل ترس از وقوع حملات قلبی یا احساس خستگی مداوم، از شرکت در فعالیتهای اجتماعی پرهیز میکنند. برای کاهش این محدودیتها، بیماران میتوانند برنامههای کاری خود را تعدیل کرده و از حمایت خانواده و دوستان خود بهرهمند شوند.
سفر کردن برای بیماران AFib ممکن است چالشبرانگیز باشد، به خصوص اگر به داروهای خاصی مانند وارفارین نیاز داشته باشند که نیاز به پایش مداوم دارند. بیماران باید قبل از سفر با پزشک خود مشورت کرده و برنامهریزیهای لازم را انجام دهند تا داروها و تجهیزات لازم در دسترس باشند.
با توجه به این چالشها، مهم است که بیماران با پشتیبانیهای پزشکی، روانی و اجتماعی مناسب، مدیریت درستی برای زندگی روزمره خود ایجاد کنند تا بتوانند به طور مؤثر با این بیماری کنار بیایند و کیفیت زندگی خود را حفظ کنند.